آدریانآدریان، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

آدریان عشق مامانღ

خوشحالم خیلی

سلام گلک مامانی خوشحالم خیلی دوستم دارم زیاد اونقدری که نمیتونم توصیفش کنم عزیزم عاشقتم امروز بالاخره به تنهایی ایستادی بدون کمک منو بابا انگار یکم ترست ریخت اخه از صبح خیلی ناراحت بودم و همش تو فکر که چرا تو هنوز نه راه افتادی و نه حتی تونستی یکم بایستی و هیچ شوقی از خودت نشون نمیدی  منم تا تونستم امروز باهات تمرین ایستادن روی پاهات را کردم فدای اون چشمهات بشم که قدر شناس بودی و دل مامانی را نشکوندی و ساعت 12:10شب اومدی سمت مامانی و مثل همیشه که من تکیه گاهتم از من بالا رفتی و ایستادی و یه دفعه دیدم دستم را ول کردی و داری میخندی مامان به قربونت من و بابایی  خیلی خوشحال شدیم از اینکه پسرمون مرد شده ،منم فقط اشکهام بود که میر...
26 دی 1392

14 ماهگی دنیام

وای سلام به مرد مردها بالاخره 14 ماهه هم شدی مبارک باشه مامانی چقدر روزها عجله دارن انگار نه انگار هی میگم یواش تر بگذرین بابا من میخوام از بچم نهایت لذت را ببرم نمیخوام بعدها حسرت این روزها را بخورم .وای مامانی روزهات خیلی تکراری میگذره میدونم دلم هم واسه تو هم واسه خودم میسوزه کاش که زودتر این روزهای سرد زمستون تموم بشه بعد دوتایی باهم بریم بیرون و خوش بگذرونیم .دوست دارم ببرمت جاهایی که بچه زیاده اخه هر جا که بچه میبینی کلی برا خودت باهاشون حرف میزنی و جیغ میزنی بریم دنبالشون تا تو ببینیشون منم دلم واست کباب میشه که همبازی نداری اما قول میدم ببرمت هر جا که تو بخوای فقط بزار این روزهای سرد تموم بشن بعد و دیگه اینکه یکم ناراحتم چون ت...
26 دی 1392

13 ماهگی دردونم

سلام دردونه ی مامان ،مامان به قربون اون چشمهای قشنگت بشه که داری با لذت خاطراتت را میخونی .عزیزمی مامان نمیدونم الان که داری میخونی من کجا و در چه حالیم اما بدون در هر شرایطی که باشم تو تنها امیدم به این کره ی خاکی هستی و میپرستمت فسقلم قربونت بشه مامانی که وارد دومین سال زندگی قشنگت شدی امیدوارم همیشه همینطور شاد و خندون باشی و هر روز شاهد موفقیتت باشم عزیزم میدونم یه روزی میشه که خیلی خیلی بهت افتخار میکنم .عزیز من اینقدر این روزها بزرگ شده که واسه خواسته هاش با ما میجنگه و هر چیزی که میخواد کلی جمله نامفهوم میگه و بعد هم شروع میکنه به جیغ زدن و البته که هر چیزم نفهمیم با اشاره بهمون نشون میده تا شاید ما درک کنیم منظورشو .ای خدا ه...
26 دی 1392

تولد 1 سالگی میوه عشقمون

سلام گلدونه مامان ببخش منو میدونم خیلی دیر کردم ولی شرمندم پسرم اما حالا با کلی خبرهای خوب خوب اومدم اول از همه تولدت مبارک ماه مامان بالاخره 1ساله شدی عروسکم اون روزی رسید که واسش لحظه شماری میکردم گل مامان و تو اینقدر بزرگ شدی که تو جشن یک سالگیت دست میزدی و شادی میکردی و اشک را به چشمهای مامانت اوردی عروسکم خدایا شکرت که این روزها را میبینم من و بابایی عاشقانه میپرستیمت فسقلم اول از همه بگم که شما امسال 3تا تولد داشتی و حسابی خوش به حالت بود اولین تولدت که مامان زری واست گرفت و شما یه کادوی پیش زمینه ایی گرفتی روز تولدت یعنی 19 اذر مامان زری واست کیک گرفت و ما را دعوت کرد و بهت یه ماشین خوشمل کادو داد و خاله صفورا هم واست یه لگوی خوش...
16 دی 1392

تولدت مبارک آدریانم

سلام گلدونه مامان بالاخره روزی که اینهمه منتظرش بودم رسید بله  روز تولدت و تو شدی 1 ساله ویه مرد تمام عیار مامانی به فدای این فرشته کوچولو پارسال این موقع تو نبودی صبح یکشنبه تو نفس کشیدی و من شدم مامان به همین اسونی به همین راحتی اره گلکم تو شدی دار و ندارم ومن با بودنت دنیا را زیر و رو کردم  به بودنت به وجودت به خنده هات دل بستم و غیر از تو هیچکس و هیچ چیز را دیگه با ارزش ندیدم انشالله هزار ساله بشی ماه مامان خدا را شکر که وجودت شد افتخارمن و به همه کسایی که چشمشون بود به زندگیمون ثابت کرد عشق منو بابایی یه عشق ابدیه حتی اگه هزارتا مشکل توش باشه ما مال همیم و اینو کسی نمیتونه عوض کنه خدایا شکرت که 1 سال بهم اجازه دادی با نف...
16 دی 1392

باورش سخته

باورش سخته داری میشی یک ساله خدای من چه زود گذشت نامردیه از وقتی که این فرشته را بهم بخشیدی روزها سرعت گرفتن اجازه  نمیدن کمی بیشتر مادری کنم میدونم من تا عمر دارم دیگه مادرم اما نذار شیرین ترین لحظات فرزندم را اسون از دست بدم از موقعی که داریم به روز میلادت نزدیک میشیم هم خوشحالم هم ناراحت خوشحال واسه اینکه پسرکم داره رشید و رشیدتر میشه ناراحت واسه اینکه چقدر زود نوزادیش را از دست دادم پارسال این موقع چه حسی بود اصلا نمیدونستم مادر بودن چه مدلیه اما حالا میدونم مادر بودن را تجربه کردم مادر بودن یعنی...... یعنی از همه ی زندگیت بگذری تا فقط یه لحظه یه لحظه پسرت را شاد ببینی مادر بودن یعنی دیگه زندگیت بدون اون معنا نداشته...
18 آذر 1392

12 ماهگیت مبارک

وای جون مامانی سلام بالاخره مردی شدی واسه خودت و صد البته تکیه گاه من اما بعد از بابایی  امیدوارم همیشه سالم و  سلامت باشی عزیزکم اگه تمام دنیا را هم بهم بدن با یه لحظه در کنارت بودن قابل مقایسه نیست عروسکم  قربونت بشه مامانی این روزها اینقدر ماه شدی که میمیرم واسه در کنارت بودن ولی شیطونی هات و زمین خوردنای گاه و بیگاهت و ترس از جدا موندن از من و بدون من و بابایی نخوابیدنت دیگه اجازه نمیده که بیام و از زیباییهات تعریف کنم ولی من سر قولم هستم و از انچه که در خاطرم بمونه همیشه واست یادداشت برداری میکنم تا روزی دلیل این عشق زیبای من و بابایی را بدونی دوست دارم وروجکم این روزها وای که یه جا بند نمیشی و همش یا در حال زمین خور...
18 آذر 1392