روزمرگی های پسرم
عزیز دلم تو هر روز که از خواب بیدار میشی به سمت مامانی میچرخی و به صورتم میزنی فدای اون دستات بشم و با اون خنده های قشنگت بهم انرژی تمام روز را میدی بعد از کلی بازی باهم با کلی دعوا چند تا قاشق غذا میخوری و همه جا را کثیف میکنی اینم سند بعد هم طبق روال همیشه یا بابا فریدون یا مامان جهان میان میبرنت بالا تا هم تو بازی کنی و خوش بگذرونی هم مامانی به کاراش برسه وقتی هم میای انقدر بازی کردی که خسته ای میخوابی مثل فرشته ها تا بابایی بیاد و با هم بازی کنید و نهار بخوری و دیگه تا شب نخوابی من و بابایی هم با وجود اینکه خوابمون میاد دلمون نمیاد با تو بازی نکنیم شب هم اگه بابایی کار نداشته باشه میبرتمون بیرون اخه تو بیرون خیلی خوشحال...
نویسنده :
مامان سپیده
1:24