اولین تاتی تاتی پسرم
سلام گل گل مامان خوبی پسرم مامان فدای اون خنده هات که تو 14 ماهگی اولین قدمهاتو برداشتی عزیزم مامانی عاشقته پسر تنبلم عزیزمی مامان خودم جای جای اون قدمهاتو بوسه بارون میکنم مبارک باشه مامان تاتی تاتی کردنت .دیدی پسرم عجله داشتی واسه راه رفتن بالاخره هم راه افتادی عشقم.دوست دارم یکمی دیر بود چون تو گل پسرم بدنت ضعیفه و بیشتر از هر چیزم با احتیاط عمل میکنی اما مامانی تا راه میری قیافت دیدنیه من که میمیرم از خنده پاندا پاندا راه میری فدات بشم دلت را میدی جلو و دستات را باز میکنی اگه هم کسی باهات حرف بزنه تعادلت بهم میخوره و تالاپ میافتی مامان به قربونت دوست دارم که هر لحظه شیرینتر از روز اولی.خیلی عزیزی واسم پسرم.
مادرم ببین:
به دنیا امدم هیچ بلد نبودم اما
یاد گرفتم بخندم و گریه کنم
سپس نشسته و بایستم و راه بروم
میبینی مادر زندگی تعامل همین چیزهاست
میدانم قدرت را مادرم
میبینم پسرم شادیت را بعد از هر پیشرفت
سرم را بالا میگیرم رو به اسمان و به ایزد یکتا گویم:
شکرت همین و بس
هیچ نتوانم گفت در برابر این قدرت
میبینم طفلم را که چگونه رشد کرد و در جای جای سلولهایم جا گرفت
شکرت خدایم