15 ماهگی فرشته کوچولو
وای پسرم مبارک مبارک بالاخره 15 ماهه هم شدی .این روزها شیرینی مثل عسل اینقدر خوردنی شدی و خودتو تو دل همه جا میکنی که میخورمت ولی یه جیغهایی میزنی که سرسام گرفتم اما عیبی نداره دکتر میگه روند تکامل این مرد کوچولو منه و خوب میشه میگه چون میخوای حرف بزنی اینجوریه و منم امیدوارم همین طور باشه اخه مامانی مرد که جیغ نمیزنه جیغ مال زنهاست و دیگه اینکه تا باهات بازی میکنم واسه تشکر میای لبهامو گاز میگیری میخوای بوس کنی پسرم اینم مدل بوس کردنته و این که یاد گرفتی میگی بق بق یعنی بوق بوق از بس تو سی دی تکرار میکنه واست اول تعجب میکردم چی میخوای بگی تا فهمیدم کلی قربون صدقت رفتم و خلاصه که دوست دارم خیلی زیاد به چشمهاتم خیلی میاد و دیگه اینکه تا تلفن زنگ میخوره میدویی چهار دست و پا و میگی چی چی یعنی کیه یا وقتی شیر میخوای غر میزنی میگم ادی مامان شیر میخوای میگی پ پ لبهاتو باد میکنی و میگی یعنی اره و اینکه تمام خونه بمب زدن از دست فسقل بازیهات ،تا هم بابایی برات یکاری میکنه میدویی و میری دسش را بوس میکنی منم بهت میگم نامرد مگه من دل ندارم این همه زحمت میکشم بیادست منم بوس کن روتو میکنی انور و راهت را میکشی و میری انگار نه انگار فدات که اینقدر بابایی را دوست داری یا هر کار جدیدی که یاد میگیری میکنی من برات دست میزنم و تشویق میکنم اگه حواسم نباشه خودت دست میزنی و منم میام میخورمت راستی داری 2 دوتا دندون دیگه هم در میاری که بشی 8 دندونه مبارکت باشه عروسکم مامانی اینقدر شیرین کاریهات زیاد شده که اگه بنویسم میشه کتاب دوست دارم